روی خط استوا

روی خط استوا
طبقه بندی موضوعی

کتاب موجود نامردی است. با هزار ترفند خوانده شدنش را به شما تحمیل میکند، شما را با دریچه نگاهش آشنا میکند، شما را میسازد و بعد شما را ول میکند. شما به هر کتابی که یک سال از خواندنش گذشته است نگاهی بیندازید، تقریبا انگار نه انگار که کتاب را قبلا خوانده اید. کتاب نامرد است، خوب حالا چه باید کرد؟ 

یک) ‌کتاب را هدفمند انتخاب کنید. سعی کنید منظومه ای از کتابها که حول محور یک موضوع کلی هستند را انتخاب و آن ها را به مرور مطالعه کنید. مطالعه پراکنده شما را بیسواد و سطحی میکند.

 دوم) در موقع خواندن کمی درباره کانتکس کتاب و نویسنده آن و به قول اکادمیک ها "تقریر محل نزاع" تحقیق کنید. هر کتابی چه رمان چه تاریخی حتی مذهبی، پاسخی است به یک شرایط خاص: آن شرایط میتواند اجتماعی، فلسفی، سیاسی وغیره باشد. آشنایی با کانتکس کتاب میتواند در باره رمانهای عشقی هم مصداق داشته باشد. اینکه رمان عشقی پیش رو، کی و در چه شرایطی نوشته شده و نویسنده آن تاثیر پذیرفته از کدام جریانها در فهم خود از مساله عشق است به شما در درک کتاب و نوع تاثیر گذاری آن در ضمیر شما کمک میکند. آشنایی با تقریر محل نزاع به شما در برابر نویسنده عاملیت میدهد.

 سوم) کتاب را یک بار نخوانید. خواهش میکنم. کتاب را باید دوبار خواند. البته دفعا دوم میتواند تنها مرور و ورق زدن تند تند باشد، اما بدون خواندن دوباره، در واقع وقت شما تلف شده است و مناسک کتاب خواندن به اتمام نرسیده است. 

چهارم) بعد از خواندن دوباره کتاب، سعی کنید واکنش خود را به هر فصل در چند جمله بنویسید. این واکنش میتواند برداشت و یا خلاصه این فصل از منظر شما باشد. نتیجه منطقی این روند این است که شما با خواندن کل کتاب به یک پاراگرف میرسید. سعی کنید این پاراگراف را بازنویسی کنید به نحوی که بعدها این پاراگراف نوع مواجه شما با کتاب را توضیح دهد. این پاراگراف در واقع سندی است که شما چه برداشتی از کتاب در موقع خواندن داشته اید. هر چند وقت یکبار به این پاراگرافها رجوع کنید. این پاراگراف ها شما را توضیح میدهند. از مواجه شدن با خود خجالت نکشید. 

پنجم)‌ حتما و حتما با یک یا چند نفر درباره محتوای کتاب به صحبت بنشینید. اینجاست که خواندن کتاب در حلقه های کتاب خوانی میتواند بسیار موثر باشد. این کتاب هرگز فراموش نمیشود.

 و نکته اخر: فراموش نکنید که کلمه لاتین اجوکیت و عربی تحصیل از ریشه حصل، هر دو به معنی برداشت اند. تحصیل یعنی فرایندی که شما از مزرعه دانش برداشت میکنید و آنرا دسته بندی، انبارو بعدا پخته و میل میکنید. تحصیل به مدرک نیست، به درست برداشت کردن است. با تحصیلات باشیم.


میلاد دخانچی